سلام عزیزترینم

برایت اینجا می‌نویسم تا کمی 

ازدوریم‌ازتو‌کاسته‌شود

میدانم‌این‌کارفقط‌خودم‌

گول‌زدنه‌میدونم‌که‌درد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌این

دوری‌با‌هیچ‌چیزی‌کم‌نمیشه

اما‌چه‌چه‌میشد‌کرد‌وقتی‌هیچ‌

حرفی ازتو‌مبنی‌براینکه‌امیدی

باشه‌نبود‌هیچ‌روزنه‌امیدی‌

حتی‌به‌دروغ

سلام عزیزم می‌دونم شاید البته

شاید‌خیلی‌غمگین‌باشی‌اما‌میدونی

چاره‌ایی‌نبود‌جز‌اینکه‌ازمن‌قطع‌امید

کنی‌بری‌دنبال‌زندگیت‌‌بری‌دنبال‌

اینده‌ایی‌که‌من‌هیچ‌جایی‌‌توش‌

نداشته‌باشم‌جز‌یه‌خاطره‌وخاطرات

هم‌ازاسمش‌پیداست‌خاطرس

وبسپار به خاطرات....

میدانی که چقد‌دلم‌برات‌تنگ‌شده‌

میدونی‌که چقدر‌برام‌عزیزی‌

میدونی‌که جاتو‌به‌هیچکسی‌

نمیدم‌هیچوقت‌خیالت‌راحت

من‌میمانم‌پای‌این‌عشق‌چون

اگر‌نمونم‌هم‌به‌خودم‌خیانت‌

کردم‌هم‌به‌‌عشقمون‌واگه‌برم‌

وپشت‌کنم‌به‌اون‌همه‌عشق‌

دیگه‌چیزی‌باقی‌نمیمونه‌‌

من‌به‌که‌صدم‌امیدهم‌

دلگرم‌که‌تو‌برگردی‌وبگی

زندگی‌کنیم.....منتظرت‌میمانم

سلام امروز ازتو‌گذشتم

امروز‌برای‌همیشه‌ازتو‌گذشتم

تا‌اب ازسرت‌نگذره‌..

امروز‌تورابلاک‌کردم‌

چون‌باید‌بروی‌دنبال

راهی‌اینده‌ایی‌که

هیچ‌اثری‌ازمن‌

نیست‌.باید‌میرفتی

چون‌وقتی‌رسیدنی‌

نبود‌دیگه‌بودن‌گاهی‌

من‌هیچ‌دردی‌رو‌از‌تو

دوا‌نمیکنه‌باید‌راحت‌

بری‌دنبال ایندت‌

عزیزم‌دردناک‌بود‌

اما گذشتم‌ازتویی‌

که‌گذشتی‌ازمن‌

برو‌زندگی‌کن‌یه‌گوشه‌ی‌

این‌شهر‌این‌دنیا‌برو

ارام‌خوب‌زیبا‌زندگی‌

کن‌امشب‌ازتو‌گذشتم

عزیزم‌بخدا‌مسپارمت‌

خودش‌نگهدارت‌باشه‌

دیدار‌ما‌به‌قیامت

تموم‌شد‌دیگه‌.....

نخواستم‌باشه‌اینجوری‌که‌بودنش‌

​​​​​​عین‌نبودنش‌بود‌وقتی‌که‌یک‌شبانه‌روز‌

منتظر‌پیامش‌بودم‌بعد‌هیچ‌چیزی

نباشه‌یعنی‌تو‌برام‌مهم‌نیستی‌

میدونم‌ازامروز‌برام‌خیلی‌سخت‌میشه

چون‌تا‌امروز‌تنها‌دلخوشیم‌همین‌بود‌

که‌یه‌پیامی‌یه‌اهنگی‌یه.نوشته‌ایی‌

ازش‌به‌دستم‌میرسه‌و‌کمی‌اروم‌میشم

اما‌امروز‌این تنها‌دلخوشی‌رو‌هم‌بستم‌

به‌روی‌خودم‌تا‌بره.دنبال‌اینده‌ایی‌که‌قراره

بی‌من‌ساخته.بشه‌....خداحافظ‌بدرود

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم

روزی تو ایی به سراغم که دیگر نیستم

 وقتی خورشید رو میخوای

یه وقتایی‌توباید هم بسوزی

میدونی وقتی‌کسی‌تو‌یه‌‌رابطه‌ی

عاشقانه‌‌بهونه‌یی‌میاره‌که‌نمیشه‌موند‌

نمیشه‌بهم‌رسید‌نمیشه‌کنار‌هم‌بود‌

فقط‌ووفقط‌یه‌چیز‌وجود‌داره‌که‌راه

جدیدی‌واسه‌خودش‌وایندش‌ترسیم‌

کرده‌راهی‌که‌طرف‌مقابلش‌تو‌اون‌هیچ

وجود‌خارجی‌نداره.......اینو‌هواینو‌خوب

فهمیدم

گل گلخونه من یکی یکدونه من
چراغ خونه من اومدم باز اومدم باز
نمی خوام گریه کنم واسه مرگ غنچه ها
تو به من هدیه بکن پر پرواز پر پروار
خسته دل داری می خواد از شما یاری می خواد
توی قحطی بهار دل پرستاری می خواد
به من غم زده ی دل مرده
دوباره درس محبت بدهید
منه افسرده ی نا امیدو
دوباره به خنده عادت بدهید

آزاد شو از بند خویش، زنجیر را بــاور نکن

اکنون زمان زندگیست، تاخیر را بــاور نکن

حرف از هیاهو کم بزن از آشتی ها دم بزن

از دشمنی پرهیز کن، شمشیر را بــاور نکن

خود را ضعیف و کم ندان، تنها در این عالم ندان

تو شاهکار خالقی، تحقیر را بــاور نکن

بر روی بوم زندگی هر چیز می خواهی بکش

زیبا و زشتش پای توست تقدیر را بــاور نکن

تصویر اگر زیبا نبود، نقّاش خوبی نیستی

از نو دوباره رسم کن، تصویر را بــاور نکن

خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید

پرواز کن تا آرزو، زنجیر را بــاور نکن.

شعری از مهدی جوینی